حجت الاسلام حسین مرادی شاعر خوش ذوق قزوینی در گفت وگویی با خبر نگار جهاد رسانه ای شهید رهبر جواب همه سوالات خبرنگار ما را به صورت شعر پاسخ داد.

سلام حاج آقا خودتون را معرفی میکنید:
به نام خداوند نور و گلاب
به نام خداوند این انقلاب
به نام خداوند سید علی
که بر ملک ایران نهاده ولی
به نام خداوندگار امین
خداوندگار بسیج آفرین
به نام خداوندگار بسیج
که دارد عنایت به کار بسیج
بسیجی که در قلب دارد امید
که روزی در این عشق گردد شهید

حسین مرادی هستم طلبه ای جوان و پر شور از شهر قزوین

سال نو کجا بودید چه کردید؟

بچه ها تحویل سال یادش بخیر هویزه
چیده بودیم تو سفره سیمینوف و سرنیزه
بچه ها خیلی گشتند تو جبهه، سیب نداشتیم
به جای سیب تو سفره کمپوتش رو گذاشتیم
توی سفره گذاشتیم یه کاسه سکه و سنگ
سمبه به جای سنجد یه سفره رنگارنگ
اما یه سین کم اومد همه تو فکری رفتیم
با خنده و مسمم همه یک صدا گفتیم
به جای هفتمین سین تو سفره سر میزاریم
سر کمه هر چی داریم به پا رهبر میزاریم

حاج آقا این اینجا چه کار می کنید؟

الآن آمدیم به حضرت آقا بگوییم:
ما جوانان وطن آماده ایم
قول خون در راه قرآن داده ایم
ترک و لر، تات و بلوچ و اردکان
شرق و غرب و هرزمان و هر مکان
جملگی عقد اخوت بسته ایم
عقد و پیمان محبت بسته ایم
جمگلی از دار دنیا خسته ایم
عهد و پیمان با شهیدان بسته ایم
قول خون دادیم در بزم نبرد
چون که خون امضا کند پیمان مرد
حرفتون با دشمن این انقلاب وشهدا چیه؟

دشمنا اتمام حجت میکنیم
با تو ما اتمام مدت میکنیم
دشمنا هر کار کردی بس بود
فکر میکردی علی بی کس بود
فکر کردی ذولفقارش کند شد
شعله افزونی کینه تند شد
نیست عاجز بی حیایی بس کنید
هرزه تا کی؟ بی ولایی بس کنید
او دراین دورانه ابن حیدر است
نه که ایران بر جهان او رهبر است
گفته هاتان باعث تردید نیست
این سخن ها نزد ما تهدید نیست
این سخن ها یابه گویی شماست
آخر این یابه گویی ها فناست

و آمدیم که عقیده مان را بگوییم که :

هر کس شهید است ولی داشته
در دل خود عشق علی داشته
ما همه هستیم محب علی
قد وجب جنه محب العلی
در دل ما عشق علی و نبی
کر شود و کور شود اجنبی
خامنه ای این گل گلزار عشق
این ولی و حجت و معمار عشق
مهر به ویزای جنون میزند
نامه و تأیید به خون میزند
هر که شود منکر او جاهل است
از طلع شمس خدا غافل است

حاج آقا چه درسی از حضور در راهیان نور،این مناطق و شهدا گرفتید؟

باید امشب توبه در هیئت کنیم
باید امشب با ولی بیعت کنیم
لقمه ی ناپاک اموال حرام
میکند دل را خراب و بی مرام
میکند آن گه دل انکار ولی
میشود دل دشمن سید علی
کاذب بیچاره با احوال ضار
بی ولایت دم مزن از انتظار
شمش چون در پشت ابری غائب است
حضرت سید علی اش نائب است